*معلم : سعید! دو تا حیوان دو زیست نام ببر.
سعید : قورباغه و برادرش.
*اولی : از بس استراحت کردم، خسته شدم.
دومی : خب یک کم استراحت کن.
*اولی : یک روز به یک شیر حمله کردم و دمش را بریدم.
دومی : پس چرا سرش را نبریدی؟
اولی : آخر قبل از من، یک نفر دیگر سرش را بریده بود.
* به یارو میگن چرا خودترو به سپر ماشین میمالی مگه می خوام اوقات فراغتم سپری بشه
*یه معتاد 2 تا سیگار تو دهنش گرفته بود داشت میکشید ازش میپرسن چرا 2 تا سیگار میکشی میگه یکی واسه خودم یکی هم از طرف دوستم که زندونه بعد از یه مدتی میبینن همون معتاد یه دونه سیگار میکشه بهش میگن حتمادوستت از زندان ازاد شده میگه نه خودم ترک کردم
* حوا وقتی زن آدم شد 5 تا شانس نسبت به بقیه زنهای الان داشت 1.مادر شوهر نداشت 2.خواهر شوهر نداشت 3.هوونداشت 4.جاری نداشت 5.شوهرش آدم بود
* نتیجه جالبی به دست آمد از این قرار سوال : نظر خودتون رو راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟ و کسی جوابی نداد... چون در آفریقا کسی نمی دانست غذا یعنی چه؟ در آسیا کسی نمی دانست نظر یعنی چه؟ در اروپای شرقی کسی نمی دانست صادقانه یعنی چه؟ در اروپای غربی کسی نمی دانست کمبود یعنی چه؟ در آمریکا کسی نمی دانست سایر کشورها یعنی چه؟؟؟؟
* کشتی درحال غرق شدن بود . ناخدا فرمان خروج از کشتی را صادر کرد . مردها برای خروج هجوم آورده بودند. ناخدا مانع خروج مردها شد و گفت: خجالت بکشید حق تقدم با زنان است . زنان بسیار خوشحال شدند و ضمن تشکر از ناخدا به خاطر رعایت حق خانم ها یکی یکی از کشتی خارج شدند... پنج دقیقه بعد ناخدا گفت : آقایان بفرمائید پیاده شوید کوسه ها به اندازه کافی سیر شدند .
* یارو از تاکسی پیاده میشه درو محکم می بنده می گه پدر سگژ خودتی. راننده می گه من که چیزی نگفتم. یارو می گه بعدا که می گی.
* یارو داشته نوار خالی گوش میکرده گریه میکرده میگن چرا گریه میکنی؟میگه دلم واسه خوانندش میسوزه لال بوده.
* به غضنفرمیگن پاشو سحره. میگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ میزنم.
* به رشتی میگن روی هم رفته شما چند تا بچه دارید
میگه: ما رو هم نرفته 4 تا بچه داریم.
*یه روز ترکه میره عروسی تو عروسی برف شادی میزنن
ترکه سرما میخوره.
* ترکه میره مکه برعکس همه طواف میکنه... بهش میگن
چرا برعکس طواف میکنی؟ میگه شما از اون ور دنبالش کنین
من از این ور میگیرمش.
* ترکه میمیره، عکسشو نداشتن رو قبرش بزارن تا گردن دفنش می کنن.
* قزوینیه کنار زمین فوتبال خوابیده بوده، بهش میگن:
پاشو برو تو زمین، بازیشروع شده. میگه: من برانکاردم.
* به معتادی گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه می کشی؟ چلا شیشه می شکنی؟ چلا هف نمی زنی ؟ چلا هشتی ناراحت؟
*ترکه آشغال میره تو چشمش , سر ساعت 9 میشینه دم در
* ترکه میخواسته گردو بشکنه , گردو رو میزار زیر پاش با آجر میزنه تو سرش.
* ترکه شب بلال میخوره تا صبح اذان میگه.
* ترکه دنبال دو تا دختر میکنه ازشون جلو میزنه.
* به ترکه میگن نظرت درباره ی زلزله ی بم چیه ؟ میگه والا این زلزله مشت محکمی بود به دهن آمریکا.
* ترکه میره بهشت زیر پای مادرا له میشه.
*سازمان سنجش اعلام کرد:هیچ قزوینیی حق نداره پشت کنکور بمونه .
* ترکه میره واسه تلفن همراه ثبت نام میکنه، بهش میگن: تا سه ماه دیگه بهت تحویل میدیم. ترکه هم رو کمربندش مینویسه: به زودی در این مکان یک عدد موبایل افتتاح خواهد شد.
* یه ترکه با کلید گوششو تمیز میکنه گردنش قفل میشه.
* رشتیه بچه شو میندازه بالا میگه بگو بابا میگه اصغر اقا اکبر اقا مش قربون.
* به ترکه میگن با قیمت جمله بساز میگه مامان چقدر قیمت خوشمزه بود.
* ترکه داشته به زور زنشو می کرده توی یخچال ازش می پرسن برای چی این کارو می کنی میگه میخوام فاسد نشه.
* ترکه چراغ جادو پیدا میکنه بعد از اینکه غولش در اومد به ترکه گفت یه آرزو کن تر که می گه خلیج فارس و آسفالت کن غوله می گه سخته یه آرزو ی دیگه کن ترکه میگه من و آدم کن غوله می گه ولش میرم همون خلیج فارس و آسفالت کنم.
* به یارو می گن با گوهر جمله بساز ، می گه : توی گه هر وقت منو می بینی می گی جمله بساز.
* به ترکه میگن چرا ترکی. میگه چیه ایدز که نداریم خوب میشیم.
* معلم میگه: پنج تا حیوان درنده نام ببر میگه : دو تا ببر 3 تا شیر.
* ترکه مییاد تهرون به یه دختره گیر میده میگه اسمت چیه ! میگه پروانه بهم میگن پری ... ترکه : منم چرا غعلی بهم میگن لوستر ....
* ترکه میخواسته گردو بشکنه، گردو رو میگذاره زیر پاش، با آجر میزنه تو سرش.
*ترکه جونش به لبش می رسه.....تف میکنه میمیره.
* ترکه با هواپیما میاد تهران، تو فرودگاه به رفیقش میگه: اگه میدونستم اینقدر نزدیکه با ماشین میومدم.
* ترکه برف پاکن ماشینش رو میزنه ، هیپنوتیزم میشه.
* ترکه میره نماز جمعه ، جو میگیرش ، موج مکزیکی میاد.
* ترکه می ره ورزشگاه موج مکزیکی میان غرق می شه.
* ترکه یه سکه قدیمی پیدا میکنه , روش نوشته بوده 120 سال قبل از میلاد مسیح.
* ترکه دفترخاطراتش پر میشه میندازتش دور.
* ترکه یه چراغ جادو پیدا میکنه غولش میاد بیرون میگه3 تا آرزو بکن . ترکه میگه اول یه پراید میخوام . غول بهش میده . ترکه میگه دومیشم پراید بده . غول بهش میده . ترکه میگه سومیشم یه پراید بده . غوله بهش میده و آخر سر میپرسه حالا این 3 تا پراید و میخوای چه کار ؟ ترکه میگه میخوام بفروشم یه زانتیا بخرم.
* ترکه ادعای پیامبری می کنه بهش میگن معجره ات چیه ؟ میگه : ق ق ق.
* ترکه به خدا میگه خدایا 1000000 سال برات چقدره ؟ خدا میگه ؟ 1دقیقه. ترکه باز میگه :خدا1000000 یورو برات چقدره؟ خدا میگه 1 پنی . ترکه میگه پس یه پنی به من بده , خدا میگه 1 دقیقه واستا.