اینم از خلاصه قسمت بیستم سریال افسانه جومونگ
دیدیم که اویی واسه تسو جاسوسی میکنه حالا بقیه ماجرا
وقتی از تالار میان بیرون جومانگ یه نگاه پر از پیروزی به اون دوتا داداش عتیقه اش میکنه
محافظ هم یکی از کارگرهای اونجا رو میبره پیش تسو و میگه حرف بزن
همون موقع یه نامه خصوصی از نخست وزیر واسه تسو میاد که ازش خواسته بره خونش
یوهوا به جومانگ میگه که شاه و کاهن میدونن کمان شکسته ولی هنوز خبر ندارن کار تو هست
نخست وزیر به تسو میگه صبر کن تا زمانش برسه بعد به شاه میگیم که کمان شکسته میندازیم گردن جومانگ
جومانگ به دیدن یون تابال میره و میگه به فرماندار هیون تو گفتم که ما جلوش در میایم
سه تا برادر جریان بویونگ رو واسه جومانگ میگن و سه تایی قشون میکشن خونه دوچی
دستیار دوچی میگه ما فروختیمش هرکاری میخواین بکنین
جومانگ به اویی میگه منو ببخش ولی هر طور باشه نجاتش میدم اویی عصبانی ول میکنه و میره
نگهبان و موپالمو به جومانگ خبر میدن که تسو محافظش رو فرستاده بوده کارگاه واسه فضولی
اویی هم باز میره جاسوسی و به شاهزاده میگه اینا به یه کشفیات جدیدی رسیدن بجمبین
نوچه یومی یول(همون کاهن بزرگ) همه رو میذاره کف دست کاهن و میگه میخوان بندازنت بیرون
دستیارهای یومی یول میگن ما نمیتونیم همینطوری فقط نگاه کنیم یه کاری بکن
یون تابال و سوسونو درحال چونه زدن سر کاهنن که تسو میبیندشون و میگه باهاتون کار دارم
موپالمو سخت در حال ساختن شمشیرهای مختلفه ولی هیچکدوم اونی که میخواد نیست،جلسه
جومانگ هم که از گول خوردن خودش ناراحته، میره سراغ دستیار دوچی و با کتک میخواد ببردش پیش بویونگ
دادیم حالا جواب شاهزاده رو چی بدیم؟ ولی اویی بازم برای دوتاشاهزاده خبر میاره که جومانگ داره
روی شمشیر ها کار میکنه و تونستن شمشیر نشکن بسازن و جومانگ از دور نگاهشون میکنه
چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابقشان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند.
آنها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف هایشان هم شکایت از زندگی بود. استادشان در حین صحبت آنها قهوه آماده می کرد. او قهوه جوش را روی میز گذاشت و از دانشجوها خواست تا برای خود قهوه بریزند. روی میز لیوان های متفاوتی قرار داشت؛ شیشه ای، پلاستیکی، چینی، بلور و لیوان های دیگر.
وقتی همه دانشجوها قهوه هایشان را ریخته بودند و هر یک لیوانی در دست داشت، استاد مثل همیشه آرام و با مهربانی گفت: بچه ها، ببینید، همه شما لیوان های ظریف و زیبا را انتخاب کردید و الان فقط لیوان های بدشکل و ارزان قیمت روی میز مانده اند. دانشجوها که از حرف های استاد شگفت زده شده بودند، ساکت بودند و استاد حرف هایش را به این ترتیب ادامه داد:
در حقیقت، چیزی که شما واقعا می خواستید قهوه بود و نه لیوان. اما لیوان های زیبا را انتخاب کردید و در عین حال نگاهتان به لیوان های دیگران هم بود.
زندگی هم مانند قهوه است و شغل، حقوق و جایگاه اجتماعی ظرف آن است. این ظرف ها زندگی را تزیین می کنند اما کیفیت آن را تغییر نخواهند داد. البته لیوان های متفاوت در علاقه شما به نوشیدن قهوه تاثیر خواهند گذاشت، اما اگر بیشتر توجه تان به لیوان باشد و چیزهای با ارزشی مانند کیفیت قهوه را فراموش کنید و از بوی آن لذت نبرید، معنی واقعی نوشیدن قهوه را هم از دست خواهید داد.
پس، از حالا نگاهتان را از لیوان بردارید و در حالی که چشم هایتان را بسته اید، از نوشیدن قهوه لذت ببرید.
فوق العاده بود، صدایه قشنگی داره پیشنهاد میکنم دانلود کنید ضرر نمیکنید
آهنگ با کیفیت MP3 128
دانلود کل آلبوم در یک فایل زیپ Rapidshare Directlink
2.8 MB | Feb-18-09 | |
2.9 MB | Feb-18-09 | |
3.4 MB | Feb-18-09 | |
3.9 MB | Feb-18-09 | |
4.1 MB | Feb-18-09 | |
3.5 MB | Feb-18-09 | |
3.8 MB | Feb-18-09 | |
3.3 MB | Feb-18-09 | |
3.6 MB | Feb-18-09 | |
3.4 MB | Feb-18-09 |
با سلام خسته نباشید
بهترین فضا در زادگاهم .....(مهرانرود)
? اشتباه رایج درباره چین و چروک صورت
? ) جـلـوی چـین و چروک صورت را نمیشود گرفت چون جلوی افزایش سن را نمیشود گرفت!
اولا) کـه افـزایـش سن فقط یکی از علل چین و چروک صورت است
ثانیا) که میشود جلویش را گرفت یا لااقل میشود سرعتش را کم کرد. چطور؟ با همین توصیههای ساده:
ضدآفتاب بزنید؛ از مواجهه طولانی با نور خورشید پرهیز کنید؛ دور سـولاریـوم و حـمـام آفـتـاب خـط بـکشید؛ موقع صحبت کردن حتیالامکان فرم صورتتان را تغییر ندهید؛ از سیگار و هوای آلوده بـپـرهـیـزیـد؛ مـرطـوبکننده بزنید و حتیالمقدور هوای محل کار و زندگیتان را مرطوب نگه دارید.
? ) پوست تو خشک است؛ پس صورتت زودتر چین میافتد
چـیـن و چـروک در پـوسـتهـای خـشـک، نـمـایانتر است؛ فقط همین! معنایش این نیست که خشکی پوست، عامل چین و چروک است. چین و چروک ? عامل اصلی دارد: آفتاب و افزایش سن.
? ) وقـتـی هـوا ابـری است؛ دیگر ضرورتی ندارد ضدآفتاب بزنیم! ضـــرورت دارد؛ حــتـــی در هـــوای ابـــری! بـیــن?? تــا?? درصــد از پـرتـوهـای خـورشـیـد قـادرنـد از لایـههـای ابـر بـگـذرند و به بدن یک شناگر در عمق ?? سانتیمتری آب یک استخر برسند.
?) برو سولاریوم؛ پوستت جوان میشود! بـرعـکـس! مـتـخصصان پوست میگویند روند پیری پوست در نـوجـوانانی که زیاد سولاریوم میروند، تقریبا از ?? سالگی شروع میشود و طوری پیشرفت میکند که پوستشان در ?? سالگی شبیه پوست یک فرد ?? ساله میشود. دلیلش هم روشن است: استفاده از اشعه فرابنفش در این دستگاهها بسیار متداول است و این باعث شکست رشتههای کلاژن و الاستین پوست میشود و نتیجهاش (در درازمدت) میشود چین و چروک پوست.
? ) شیرینی بخور؛ پوستت شاداب میشود! برعکس! مواد قندی، دشمن پوستند؛ دشمن رشتههای کلاژن و الاسـتـیـن کـه وظـیـفهشان تامین طراوت و انعطافپذیری پوست اســت. مــولـکــولهــای مــواد قـنــدی بــاعـث مـیشـونـد ایـن رشـتـههـا، خاصیت ارتجاعی و انعطافپذیریشان را از دست بدهند و کمکم ســر و کـلـه چـیـن و چـروکهـا پـیـدا مـیشـود. شـاهـدش هـم ایـن کـه دیابتیها زودتر از سایرین دچار پیری پوست میشوند.
? ) چین و چروک صورت فقط یک علت دارد: پیری! چینهای صورت معمولا از حدود ?? سالگی ظاهر میشوند و با گذشت هر دهه از عمر، بین ? تا ?? درصد از ضخامت پوست کم میشود و طبیعتا چروکیدگی پوست، نمایانتر میشود؛ اما افزایش سـن فـقـط یـکـی از عـلـل چین و چروک صورت است. پای عوامل دیگری هم در میان است: نور خورشید، ژنتیک، حرکات ارادی و غـیـرارادی پوست مانند خنده، گریه، اخم و امثالهم. آنهایی که زیاد چهره در هم میکشند یا زیاد میخندند و آنهایی که روی صورتشان میخوابند، چهرهشان بیشتر در معرض چین و چروک است
? ) چین و چروک صورت فقط یک چاره دارد: ماساژ پوست و ورزش ویژه عضلات صورت!
نه! با این کار نه تنها اوضاع را بهتر نمیکنید، بلکه اوضاع برخی چین و چروکها را بدتر هم میکنید؛ مثلا چین اخم از آن چینهایی اسـت کـه در اثـر انقباض و حالت گرفتن عضلات صورت تشدید میشود
? ) ایـن کـه مـیگـویـنـد سـیـگـار پـوسـت را پـیر میکند؛ از آن حرفهای مبالغهآمیز درباره سیگار است!
هـیـچ مـبـالـغـهای در کـار نـیـسـت! سـیـگـار موجب آسیب گسترده رادیکالهای آزاد میشود و پیری زودرس میآورد. سیگار موجب گـسـتـرش خطوط دور لب میشود و حتی قرار گرفتن در معرض دود سیگار هم منجر به افزایش فعالیت رادیکالهای آزاد سمی در پوست میشود و آسیبهای گسترده پوستی به همراه میآورد.
داستان : الاغ پیر
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و زیاد زجر نکشد.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد.
نکته: مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.
یک حکایت جالب از انیشتین و راننده اش
انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟ راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.
به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!
خدا کجاست
یکی از دوستان ملانصرالدین به کنایه از او پرسید: اگر بگوئی خدا کجاست یک سکه به تو می دهم .
ملانصرالدین پاسخ داد : اگر بگوئی خدا کجا نیست ، دو سکه به تو می دهم .
اس ام اس جدید
یک کلاغ با یه زرافه عروسی می کنه بچشون کلافه می شه
—————————
با فعال سازی پیام چند رسانه ای (MMS) در صورت نداشتن جوک جدید می توانید عکس خود را برای ما بفرستید تا بخندیم!
—————————
گلی… گلی… گل رز… گل شب بو… گل یاس…
…
…
…
بنفشه می کاریم، کود می فروشیم…
گلیه… گل!
—————————
اددا بابا دد
ای ی ی ی
قاقا
ا ا ا ا ا
…
…
…
ببخشید! گوشیم دست بچه بود!
—————————
میمون چی توز بازنشسته شده، بهتره زودتر برای استخدام اقدام کنی!