اینم از خلاصه قسمت شانزدهم سریال افسانه جومونگ امیدوارم مورد پسندتون باشد
سوسونو به جومانگ خبر میده که پدرم موافقت کرده ، تسو محافظش رو میفرسته دنبال سوسونو
خلاصه یک مراسم مسخره ای به پا میکنن و دلم میخواد دیونه بازی هاشون رو ببینین
تو راه رفتن بویونگ به بدرقه اومده و جومانگ میگه اگه پول گیرم بیاد توی این سفر ازادت میکنم
شاهزاده پو که چند تا از ندیمه ها رو میبینه رو به یکیشون میکنه و میگه امشب بیا
پو از روی اجبار به برادرش میگه که به کاهن گفتم که ما نتونستیم اصلا کمان رو بکشیم ،
تسو هم که آمپرش میره روی 3000 بهش میگه اخه توی اون کله تو چی قایم کردن؟؟
تو نفهمیدی کلاسمون میاد پایین؟؟؟
شب دو تایی باهم خلوت میکنن و جومانگ میگه یادته به من گفتی احمق به درد نخوری؟ سوسونو میگه اره بودی
فرماندار هیون تو میاد پیش شاه ....
شب همه خوابن که اونا میان سراغ سوسونو که دخلشو بیارن